ForeverMissed
Large image
Dies ist eine Gedenkseite zum Gedenken an unsere liebe Avin, die am Sonntag, den 9. Mai 2021 verstorben ist.
Wir werden uns für immer an sie erinnern.

این صفحه یادبود به یاد عزیز دل ما، آوین عزیز است که یکشنبه 9 می 2021 پرواز کرد
آزاده عزیز، حسن عزیز، ادی عزیز و دامون عزیز تسلیت و همدردی‌مان را پذیرا باشید و ما را در غم خود شریک بدانید
او را برای همیشه به یاد خواهیم داشت


March 17
March 17
عزیزکم، دخترکم
مرسی که همیشه‌ بامنی در همه جا
درخواب و بیداری
درجای جای شهر
در متن یاد و خاطراتم
مرسی که اگر چه رفتی ولی
مرا تنها نذاشتی
خوشم که تنهایی‌هام با تو پُر میشه
ولی خیلی دلتنگتم، خیلی.
خیلی دوستت دارم عزیزم، خیلی
March 16
March 16
Avin jaan
You are a messenger of spring and hope!
This day is very dear to all of us.
A day that you are born and it brings a series of good memories.
Stay connected! Your Birthday is just another good reason to remind us to smile to move forward and to live our best version that we can!
With Love
Dina
March 15
March 15
اوین عزیز، تو با تولدت فرشتگان بسیاری را بہ دنیا ھدیہ کردی۰ یادت ھمیشہ عزیزو گرامی۰
March 15
March 15
عزیزم
یادت همیشه گرتمی
همیشه به یادت هستم
March 15
March 15
دختر نازم
آوین قشنگم
ما هر روز به تو فکر میکنیم و هر روز در مورد تو حرف میزنیم تو هرگز از بین ما فراموش نشدی و نخواهی شد.
تو در قلب ما جا داری و تا ابد خواهی ماند تا زمانی که دوباره با هم دیدار کنیم دوستت داریم.

❣️عزیز دلم زادروز ۲۶ سالگی آسمانیت خجسته❣️
May 8, 2023
May 8, 2023
ای آنکه نیستی و
             هستی با من
در همه گوش و کنار
             شهر و دیار
یاد تو با من و همراه من است
          بتو می اندیشم
همه پرسش هایت
آرزو ها و سخنها
و همانها که مُدام
در گذرگاه گلوی تو شکست
          بتو می اندیشم
و شهامت هایت
......
وچه تلخ
آوین گلم رفت از دست
08.05.2023
May 7, 2023
May 7, 2023
نازنین دخترکم
       ای گل نشکفته
تو همان سرو بلندی بودی
               که به پائیز نشست
برگ و بارش همه ریخت
          نونهالی که بهارش ندمید
        ناگهان خم شدو افتادو شکست
و منِ غم زده
             تا همیشه
منگم وگیجم و حیران که چرا
؟؟؟؟
وای
          آوین گلم رفت از دست
April 17, 2023
April 17, 2023
            عزیزم، دخترم                  
              نازنینم                     
     در هوایی که نفس های تو نیست     
               
     نفسم میگیرد
March 15, 2023
March 15, 2023
Ich wünschte, du wärst hier, aber ich wünsche dir auch heute den schönsten und freudigsten Geburtstag. Ich liebe dich." „Es gibt so viel, was ich dir sagen möchte, meine Liebe Avin, und so viel möchte ich von dir hören. Aber heute, an Ihrem besonderen Tag, möchte ich Ihnen einfach alles Gute zum Geburtstag im Himmel wünschen.

Wish you were here, but I also wish you the most beautiful and joyous birthday today. I love you.” “There's so much I want to tell you, my dearest Avin, and so much I want to hear you tell me. But on today, your special day, I simply want to wish you a happy birthday in Heaven.

Azar, Dina, Joubin & Tejav


ILOVEYOUILOVEYOUILOVEYOUILOVEYOUILOVEYOUILOVEYOUILOVEYOU
ILOVEYOUILO ****** VEYOU ****** ILOVEYOUILOVEYOUILOVEYOU
ILOVEYOU *********** I *********** LOVEYOUILOVEYOUILOVEY
OUIUI *************** *************** VEYOUILOVEYOUILOVE
YOUI ********************************** LOVEYOUILOVEYOUI
IL ************************************* OVEYOUILOVEYOUI
L *************I**LOVE**YOU*!************ OVEYOUILOVEYOU
I *************************************** LOVEYOUILOVEYO
U *************************************** ILOVEYOUILOVEY
OU ************************************* ILOVEYOUILOVEYO
UIL *********************************** OVEYOUILOVEYOUIL
OVEYO ******************************* ULOVEYOUILOVEYOUIL
OVEYOUI **************************** LOVEYOUILOVEYOUILOV
EYOUILOVE *********************** YOUILOVEYOUILOVEYOUILO
VEYOUILOVEYOU ***************** ILOVEYOUILOVEYOUILOVEYOU
ILOVEYOUILOVEYO ************* LOVEYOUILOVEYOUILOVEYOUILO
UILOVEYOUILOVEYOU ********* LOVEYOUILOVEYOUILOVEYOUILOVE
LOVEYOUILOVEYOUILOV ***** ILOVEYOUILOVEYOUILOVEYOUILOVEY
EYOUILOVEYOUILOVEYOU *** YOULOVEYOUILOVEYOUILOVEYOUILOVE
VEYOUILOVEYOUILOVEYOU * VEYOUILOVEYOUILOVEYOUILOVEYOUILO
OVEYOUILOVEYOUILOVEYOUILOVEYOUILOVEYOUILOVEYOUILOVEYOUIL
March 15, 2023
March 15, 2023
فراموش نمی کنیم . امکانش نیست .انسان کم توان تر از این حرفاست. فقط می آموزییم که شاهد باشیم رفتن لحظه به لحظه جان از بدن را.
ولی با فاجعه ای که رخ داده به عنوان جانی به درد آمده جسمی نا متوازن و روحی به تنگ آمده اگه بخواهند پدر و مادران پسران و دختران انقلاب مهسا رو در گروه های کوچک جمع کرده و از تجربه هایمون بگوییم. که جای‌شون همیشه خالی است و ما گوش های برای شنیدن آنها هستیم .
March 15, 2023
March 15, 2023
آزاده وحسن عزیز خانم جعفری مهربون
یاد و خاطره این فرشته نازنینمون همیشه در قلبهای ما زنده است روحش قرین رحمت ️

الهام و حمید
March 15, 2023
March 15, 2023
تا ابد در قلبھا❤️
March 15, 2023
March 15, 2023
Unsere Schatz ,Avin joonam

Wir denken immer an dich,
wir reden noch immer über dich ,
du warst niemals vergessen,
und wirst es auch nie sein.

Wir halten dich fest in unseren Herzen
Und dort wirst du für immer bleiben,
Um uns durch das Leben zu führen,
bis wir uns wiedersehen

❣دخترنازنینم تولد ۲۵ سالگی آسمانیت مبارک❣



May 10, 2022
May 10, 2022

آزاده جان و حسن عزیزم 
میدانم که حتی اگر یک سال یا سال‌های دیگری هم بگذرد، غم سفر آسمانی آوین عزیزمان فراموش نمی‌شود و عظمت هیچ صبری از وسعت غم شما خوبان نمی‌کاهد،  این حقیقت است که ما فقط کنار می‌آییم و یاد می‌گیریم به تلخی‌ها نیندیشیم. از خداوند قدرت و توانی بیشتر برایتان تمنا دارم 
روح آوین دردانه مان شاد.
May 10, 2022
May 10, 2022
آزاده جون یکسال سختی را گذروندی ولی همینطور که
خودت به این درک رسیدی روح آوین عزیز بیشتر از قبل با تو و همه جا هست ولی در آرامش و بدون درد، پس بعد از این باید در آرامش و شادی زندگی کنی و بدون که آوین هم این و میخواد و فقط شادی شما باعث شادی روحش میشه .
May 10, 2022
May 10, 2022
آزاده و حسن و ادی عزیزم، یاد و خاطره آوین عزیز همیشه برای ما زنده است
May 9, 2022
May 9, 2022
آزاده عزیزم سالروز آسمانی شدن آوین عزیر را باز هم تسلیت میگویم
May 9, 2022
May 9, 2022
آوین جان
قدم به قدم آمدیم ...و نمیدانیم چطور یک ماه شد...و چطور ده ماه شد؟ و امروز یک سال ؟


خودت بیش از همه کمک مان کردی که حضورت را در نبودن ات پیدا کنیم ...
دلتنگت هستیم نازنین یکی یکدانه ما آوین جان

تا دیدار دوباره


        ...:::::::...    ...:::::::...
       .:::::::::::::::::. .::::::::::::::::::.
     .::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::.
    .:::::::::::::::::::'.-=.-~, ':::::::::::::::::::.
   .:::::::::::::::::::' /{,_;--'},'::::::::::::::::::::.
   .:::::::::::::::::::: | .=~`|//| :::::::::::::::::::::.
  .::::::::::::::::::::: | /  ; \ | :::' __, '::::::::::::.
  .:::::::::::::::::::::' ||  | | | :' .' \/\ ::::::::::::.
 .:::::::::::::::::::::: |\|  | | |\ / \ /_| :::::::::::::.
 ::::::::::::::::::::::. \ | | /|'/ / | \ /_ | ::::::::::::::
 ::::::::::::::' ,_ '::: `\ \/|/ / /`.: \ /__/ :::::::::::::::
 ::::::::::::: /\/`'. ':. `\ `./.'/\ : /.--' .::::::::::::::::
 ::::::::::::: |_\ / \ ::. '. ,/|\/| // ''''':::::::::::::::
 ::::::::::::: | _\ / | .:: | | \ \/// .""'-. :::::::::::::
 :::::::::::::: \__\ / .: .'/| | `)`/__//_/_/_\ ::::::::::::
 ':::::::::::::: '--.\ : /\/_| |} /.---. \ \ \ / :::::::::::'
  '::::::::::::''   \\ |\/_/| | //` . `'...-' :::::::::::'
  :::::::::: .-""'. \\\/ /{| |// .:::::....::::::::::::::
   '::::::: /_\_\_\\__\`(` | '/ :::::::::::::::::::::::'
   ':::::: \ / / / .---.\ | | :::::::::::::::::::::::'
    '::::::. '-..,'` .:.`\\ | |} ::::::::::::::::::::::'
     '::::::......:jgs:: \\| | ::::::::::::::::::::'
     ':::::::::::::::::: \` | ::::::::::::::::::'
      ':::::::::::::::: | | ::::::::::::::::'
       ':::::::::::::: {| | ::::::::::::::'
        ':::::::::::: | | ::::::::::::'
         ':::::::::: | | ::::::::::'
          ':::::::: | |} ::::::::'
           ':::::: | | ::::::'
            ':::::. |/ ::::::'
             ':::.....:::::'
              ':::::::::'
               ':::::'
May 9, 2022
May 9, 2022
آوین جانم

  یک سال از پرواز تو می گذرد و دلتنگی های من و پدرت تمامی ندارد، به هر نقطه نگاه میکنم تو انجا هستی با تو کنار دریاچه قدم میزنم ،با تو به ماهی ها غذا میدهم و با تو گل میکارم و حرف میزنم.

اما آنچه در این ۳۶۵ روز برای من روشن شد که در گذشته سخت در اشتباه بودم . عزیزم من را ببخش که
درک نکرده بودم تو از خود من به من نزدیک تر بودی. در آن زمان تو یک بیمار بودی و من یک پرستار، پرستار غمگین و دلشکسته ای که احساس 
مسئولیت بزرگی بر دوش داشته، با قلبی پر درد و چشمانی پر اشک که توان دیدن و لمس این رابطه قشنگ و عاشقانه بین مادر و دختر از او گرفته شده بود.

اما حال که در سکوت و آرامشم به گذشته فکر میکنم حس عجیب و دلنشینی بهم دست میدهد، 
تو شاید زبان سخن نداشتی ولی با تک تک سلول های بدنت با من حرف میزدی و این برای من خیلی ارزشمند است. 
آری،درست است که من جسم تورا از دست داده ام ولی روح تو تازه برای من متولد شد وهمهجا در کنار من است 

دوستت دارم و بهت افتخار میکنم نازنین دخترکم.
March 17, 2022
March 17, 2022
 در آستانه نوروز ۱۴۰۱ همواره در غم آوین عزیز غمگینم
و برای خواهرم آزاده و مادرم ادی صبر و شکیبایی از خدواند خواهانم
روحش شاد و یادش گرامی
March 17, 2022
March 17, 2022
سراينده شعر فريدون مشيري
خواننده قسمتي از شعر مرضييه

بهارم دخترم از خواب برخیز
شکر خندی بزن و شوری برانگیز
گل اقبال من ای غنچه ی ناز
بهار آمد تو هم با او بیامیز
***
بهارم دخترم آغوش واکن
که از هر گوشه، گل آغوش وا کرد
زمستان ملال انگیز بگذشت
بهاران خنده بر لب آشنا کرد



***
بهارم، دخترم، صحرا هیاهوست
چمن زیر پر و بال پرستوست
کبد آسمان همرنگ دریاست
کبود چشم تو زیبا تر از اوست
***
بهارم، دخترم، نوروز آمد
تبسم بر رخ مردم کند گل
تماشا کن تبسم های او را
تبسم کن که خود را گم کند گل
***
بهارم، دخترم، دست طبیعت
اگر از ابرها گوهر ببارد
و گر از هر گلش جوشد بهاری
بهاری از تو زیبا تر نیارد
***
بهارم، دخترم، چون خنده ی صبح
امیدی می دمد در خنده تو
به چشم خویشتن می بینم از دور
بهار دلکش آینده ی تو !
*****
2-به چشمان پریرویان این شهر
به صد امید می بستم نگاهی
مگر یک تن از این ناآشنایان
مرا بخشد به شهر عشق راهی

به هر چشمی به امیدی که این اوست
نگاه بی قرارم خیره می ماند
یکی هم، زینهمه نازآفرینان
امیدم را به چشمانم نمی خواند

غریبی بودم و گم کرده راهی
مرا با خود به هر سویی کشاندند
شنیدم بارها از رهگذاران
که زیر لب مرا دیوانه خواندند

ولی من، چشم امیدم نمی خفت
که مرغی آشیان گم کرده بودم
زهر بام و دری سر می کشیدم
به هر بوم و بری پر می گشودم

امید خسته ام از پای ننشست
نگاه تشنه ام در جستجو بود
در آن هنگامه ی دیدار و پرهیز
رسیدم عاقبت آن جا که او بود

"دو تنها و دو سرگردان، دو بی کس"
ز خود بیگانه، از هستی رمیده
از این بی درد مردم، رو نهفته
شرنگ ناامیدی ها چشیده

دل از بی همزبانی ها فسرده
تن از نامهربانی ها فسرده
ز حسرت پای در دامن کشیده
به خلوت، سر به زیر بال برده

به خلوت، سر به زیر بال برده
"دو تنها و دو سرگردان، دو بی کس"
به خلوتگاه جان، با هم نشستند
زبان بی زبانی را گشودند
سکوت جاودانی را شکستند

مپرسید، ای سبکباران! مپرسید
که این دیوانه ی از خود به در کیست؟
چه گویم! از که گویم! با که گویم!
که این دیوانه را از خود خبر نیست

به آن لب تشنه می مانم که ناگاه
به دریایی درافتد بیکرانه
لبی، از قطره آبی تر نکرده
خورد از موج وحشی تازیانه

مپرسید، ای سبکباران مپرسید
مرا با عشق او تنها گذارید
غریق لطف آن دریا نگاهم
مرا تنها به این دریا سپارید
March 15, 2022
March 15, 2022
Meine liebe Avin,
Azize delam
heute feiern wir Deinen Geburtstag das erste Mal ohne Dich. Es ist sehr schwer und immer noch unbegreiflich, dass Du nicht mehr bei uns bist.
Heute vor 24 Jahren hast Du das Licht der Welt erblickt und uns die größte Freude unseres Lebens gemacht.

Ich habe mir vorgenommen, dass ich heute nur über die schönen Erinnerungen und angenehme Zeiten aus Deinem Leben zu sprechen, auch wenn sie leider viel zu wenig waren.
Heute werde ich all die Schmerzen, Leid und Ohnmacht, die Du besonders in letzter Zeit ertragen musstest, ausblenden. Aber ich verspreche Dir werde ich mir einen anderen Tag dafür aussuchen, um zu erzählen, wie tapfer Du Tag für Tag Dein Leben gemeistert, alles ertragen und gekämpft hast.

Der Zeit dass ich dich im meine Arm genommen hatte , Deine Körperwärme und Dein Geruch haben mich sehr beruhigt. Immer wenn Du mit Deinen wunderschönen braunen Augen mich angeschaut hast, wurde mir warm ums Herz und ich konnte minutenlang Dich anstarren und sorgenlos in Deinem Blick einschlafen. Nun bist Du aber eingeschlafen und ich kann Deinen wunderschönen Augen nicht mehr sehen.

Du hast es immer geliebt, wenn ich Deine glänzend schönen Haare gekämmt und Dir einen Zopf draus geflochten habe. Oder wenn wir nach Deinem Lieblingsnagellack gesucht und ich ihn auf Deinen süßen Fingernägeln getragen haben.

Du warst sehr begeistern, als ich Dir eine Geschichte erzählte oder wir Dein Lieblingsfilm zusammen geschaut haben.

Meine liebe Avin als geborene Sternzeichen Fisch hast das Wasser geliebt. Auch als Deine Krankheit gerade ausgebrochen war und wir alle lauter Panik und Unruhe auf der suche nach Heilungsmethoden waren, hast Du Dich so sehr angestrengt, schwimmen zu lernen, auch wenn Dein Körper nicht mit machen wollte. Auch in Deinen letzten Tagen, wo Du kaum Kraft hattest, machte das Wasser Dir eine Freude. Alle Deine Schmerzen verschwanden aus dem Gesicht und Deine Augen leuchteten, als ich mich mit Dir ins Wasser gelegt und wir zusammen gebadet haben.

Du hast gerne gemalt. In Deinem Tagebuch stand, dass Du gerne malen lernen würdest, es kam leider nicht mehr dazu.
Du hast Deinen kleinen Bruder sehr geliebt und hast als große Schwester sehr gut auf ihn aufgepasst. Doch mit der Zeit ging es nicht mehr. Aber auch wenn Du im Bett lagst, hat seine Stimme Dir große Freude gemacht. Du hast die Augen aufgemacht und mit Deinem Blick ihn zu Dir im Arm gerufen.

Du hast die Tiere geliebt .Als du klein war Es war Dir immer eine große Freude im Zoo, die Schaffe mit Deinen süßen kleinen Händen zu füttern. Auch wenn Du nicht mehr selbst laufen konntest, haben die Vögel drauf gewartet, dass Du mit Deinem Rollstuhl am Teich sie füttern kommst.

Du hattest eine große Gabe, die Menschen zu berühren und mit denen Kontakt auf zunehmen. Für Deine Lehrerin warst du immer der Sonnenschein.

Für eine Frage werde ich wahrscheinlich nie eine Antwort bekommen. Wie hast Du es geschafft, nach all das Leid und schmerzen Dich nie zu beschweren. Nie habe ich dich erlebt, müde zu sein oder nicht kämpfen zu wollen.
Meine liebe , Du warst einer der stärksten Menschen, die ich in meinem Leben kennenlernen dürfte. Du hast mit Deinem unbeschwert, fröhlich, positiv und kindlichen Art mir beigebracht, das Glas immer halb voll zu sehen.

Mein Schatz, mein Engel, mein Sonnenschein, meine süße kleine Blume, meine hübsche Prinzessin. Herzlichen Glückwunsch zu Deinem Geburtstag, wo auch immer im Himmel Du bist, die Mama ist immer bei Dir und liebt Dich bis in aller Ewigkeit.

Azadeh 15.03.22
March 15, 2022
March 15, 2022
دخترم،آوین جانم
اولین سال تولدت رو در نبودنت جشن میگیریم.....وای که چقدر سخت است ولی با خودم عهد بسته ام به مناسبت زاد روزت لحظه های تلخ و درد آوری که تو در این سال ها با گوشت و پوست و خونت دست و پنجه نرم کردی از ذهنم پاک کنم وفقط به خوبی ها بپردازم.اما عزیزدلم بهت قول میدهم که در زمان مناسب و به وقتش ، تک تک آن روز ها را که تو با صبوری و جنگجویی و بی شک با درد و غصه پشت سر گذاشتی
برای خودم و خودت و همه وهمه بازگو خواهم کرد.

حال دوست دارم خاطرات شیرین و قشنگی که کنار هم
داشتیم رو یادآوری کنم گرچه کوتاه و انگشت شمار بودند اما در این ۲۴ سال درس بزرگی ازتو گرفتم که قسمت پر لیوان را ببینم و بجنگم و قوی باشم .تو بهترین معلم زندگی من بودی و هستی وخواهی ماند.

_ زمانی که در آغوشت میگرفتم و گرمای وجودت به تنم آرامش عجیبی میبخشید و تو با چشمان درشت وقشنگت به من خیره بودی تنها همانجا بود که میتوانستم به خواب عمیق و راحتی بروم..آه ..دریغا که حالا تو خوابی و من خیره به تو ماندم.

_لحظه ای که موهای خرمایی و پرپشت تو را شانه میزدم ومی بافتم،تو لذت میبردی.

_زمانی که با هم بدنبال رنگ لاک مورد علاقه ات میگشتیم تا ناخن های ظریف و باریکت را رنگامیزی کنیم.
_ازشنیدن یک قصه یا دیدن یک فیلم به هیجان می آمدی.
_تومتولد اسفند، دختر ماهی من بودی که بیشترین عشقت آب تنی بود،هیچ فراموش نمیکنم اوایل شروع بیماریت که همه ما سر در گم بودیم و تو با چه تلاش و پشتکاری به کلاس شنا می رفتی اما دریغا که بدنت با توهمراه نبود.درسالهای اخیر وقتی دیگر رمقی در جانت نبود آن زمان که تودرآغوش من ،هردو تن به آب میزدیم در چهره ات چنان آرامش و رضایت و خوشحالی برق
میزد و تمام دردهای تنت در آن لحظه فراموش میشد.

_در دوران کودکی ات در دفتر خاطراتت نوشته بودی آرزو داری که بتوانی نقاشی کنی،آخرهم نشد که نشد و تو به آرزویت نرسیدی.

عاشق برادرت بودی و از همان کودکی که سلامت جان و روح درتن داشتی، مثل خواهر بزرگتر مراقبش بودی تا زمانی که دربستربیماری دیگر توانی نداشتی ولی با شنیدن صدای مهربانانه اوبا دشواری چشمانت رو بازمیکردی و با لبخند قشنگت او را در آغوش میکشیدی.

_توعاشق حیوانات بودی و ارتباط خوبی با آنها برقرارمیکردی درزمان کودکیت وقتی با هم به باغ وحش میرفتیم همیشه مشتاق بودی با دست های کوچک و ظریفت به بزغاله ها غذا بدهی ،زمانی که دیگر توان راه رفتن نداشتی و روی صندلی نشستی و هنوزماهیچه دستت ازکار نیافتاده بود، اردکان و پرندگان کنار دریاچه منتظرتو بودند که برایشان نان خشک بریزی.

_تو خیلی سریع افراد رو به خودت جذب میکردی ،برق چشمانت و لبخند شیرینت حس خوبی به اطرافیان می بخشید ،طوری که وقتی وارد کلاس میشدی معلم ات تو را "خورشید درخشان" صدا میزد.

و آخرین نکته که من جوابی برایش ندارم و در حیرتم از اینهمه شکیبایی وعشق و بهش افتخار میکنم ودردلم آه میکشم و قلبم رو به درد میاورد،اینکه توحتی دراوایل بیماریت که توان سخن گفتن داشتی،هیچ وقت هیچ کجا هیچ زمان از این " درد خانمان خراب " شکوه وشکایت نکردی .
دست مریزاد فرشته کوچک من

یادت میاد تو خونه چی صدات میکردم

آوینم،دخترم،قشنگم،ملوسم،نانازم
تولدت در آسمان مبارک
جایت همیشه در کنار ما خالی است
ولی یاد و عشقت همیشه در قلبمان زنده است.
15.03.22
March 15, 2022
March 15, 2022
آوین عزیزم

با آنکه در بیشترین روزهای عمرت صدای تو را نشنیدیم اما بزرگ‌ترین حرف ها را زدی ….

با آنکه به ظاهر از همه ما بی حرکت تر بودی اما قویترین حرکت را کردی 

با آنکه هیچوقت سر مداد و کاغذ و رنگ نشستی اما زیباترین تصویر را از معنی زندگی را تو برایمان کشیدی

با آنکه سال‌های کمی روی پاهایت راه رفتی اما عمیق ترین رد پای عشق به زندگی را تو پشت سر گداشتی

با آنکه شاید در طول زندگی ات گرفتار سخت ترین ناتوانی شدی اما قهرمان زندگی ما تو بودی

جای خالی ات همیشه سبز فرشته قهرمان
January 30, 2022
January 30, 2022
❣Stehe nicht alleine und weine am Grab.
Ich bin nicht dort, auch schlafe ich nicht.

Ich bin die tausend Winde, die wehen.
Ich bin das helle Funkeln im Schnee.

Ich bin das Sonnenlicht auf dem blühenden Feld.
Ich bin der sanfte Herbstregen, den niemand aufhält.

Wenn du erwachst, ganz früh am Morgen,
bin ich der Vogelschwarm, ganz ohne Sorgen,

der laut und munter in den Lüften lacht.
Ich bin das sanfte Sternenlicht bei Nacht.

Stehe nicht alleine und weine Grab.
Ich bin nicht dort, ich bin nicht tot.❣
December 5, 2021
December 5, 2021
نازنینم                 
  گاه می اندیشم که دلتنگی هایم
          بسان دریائی است
  بی ساحل، پر تلاطم، طوفانی
   و یا همچون رودخانه ای 
     درتوهم رسیدن به دریایی
  نارنینم
  گاه می اندیشم
        بازگشت دوباره ات
  بسان یک اتفاق تازه
    مژده ای دوباره خواهد داد
    و یا همچون نوروز و بهار
          تکرار خواهد شد
  ای سرنوشت نیکو
              تکرار شو
  ای روزگار دیدار
              تکرار شو
                    مامان ادی
August 31, 2021
August 31, 2021
متن صمیمانه و دلنشین محبوبه مهربانم در روز خاکسپاری ،


در فصل بهار سال ۱۹۹۸ ,پانزده مارچ ساعت پانزده و اندی یه فرشته راه شو از توی آسمون گم کرد و آمد روی زمین و آوین زیبای ما متولد شد .
ما آدم‌ها از توی کتابها ، معلمهای با تجربه و خلاصه آدم بزرگ ها ی دانا یاد میگر یم  که در مقابل دردها ، سختیها و نا عدالتی ها چه گونه مقاومت و تحمل و یا اعتراض کنیم. 
اما امروز ما با دختری زیبا و مهربان و جوانی خداحافظی می‌کنیم که در عمر کوتاه خودش اسطوره صبر ، مقاومت و عشق بود . آوین عزیز در طی ۲۳ سال زندگی بخصوص ۱۷ سال اخیر ، معنای واقعی جنگیدن و لذت بردن و عشق ورزیدن را به ما در هر لحظه سخت و دردناک و غیر قابل تحمل زندگی ، عملا یاد داد. حتی وقتی که صدایی برای گفتن نداشت !

گویا پیام او روی زمین این بودکه در سخت ترین شرایط صبوری و عشق را معنا کند . 
همه کسانی که امروز اینجا هستیم. بر این باوریم لبخند آوین در نهایت درد و رنج بی مثال و تکرار نشدنی است .
باورمان اینست که او با لبخندش به ما میگفت قدر لحظه ها را بدانید و سخت نگیرید و از زندگی هر چند کوتاه لذت ببرید . 
آوین اگر چه از لحاظ جسمانی ناتوان بود اما اندیشه او هرگز آن را نپذیرفت. برای هر ساعت و هر دقیقه از  زندگیش با تمام توانش جنگید . خصلت جنگیدن برای بدست آوردن حقش با او متولد شده بود. آوین با نگاه گرمی که انگار از عشق پر بود این قدرت جنگیدن را به پدر و مادر و خانواده اش نیز انتقال میداد.
براستی که پایا پای آوین مهربان شبانه روز تلاش کردند برای بدست آوردن سلامتی و البته همراهی کردن با او نیازمند قدرتی است فراتر از عشق مادر و پدر ، باور دارم روح درخشان آوین این عشق پاک را بازتاب میداد و یا قدرت می بخشید حتی وقتی چشمانش یا لبانش بسته بود.
 
او معنای لذت بردن از هر چه که در این دنیا هست را بخوبی درک کرده بود. در حالی که میتوانست با یک دستگاه کوچک که از طریق لمس انگشتانش ، درخواست‌هایش را به خانواده بگوید.
می نوشت.
خدایا مرسی برای آفتاب !
همین یک جمله برای ما کافیست تا از این فرشته کوچک یاد بگیریم .
زندگی را زندگی کنیم !
 فرشته مسافر ما در یک روز بهاری ساعت ۳ به سفرش پایان داد و رفت دوباره به آسمان و جاودانه شد .
آوین جان روحت در آرامش خداوند 
تا همیشه یاد تو در قلب ما زنده است .
August 31, 2021
August 31, 2021
Meine liebe Freundin Birgit ist während dieser schwierigen Zeit immer für mich da. Auch am Tag von Avins Trauerfeier hat sie die richtigen Worte gefunden. Diese schönen Worte möchte ich hier mit Euch teilen.


Liebe Azadeh Joohn, meine liebe Azizam,
lieber Hassan,
lieber Damon,
liebe Aidi (Ady, Oma von Avin),
liebe Freunde, Verwandte und Bekannte der Familie!
Ich bin eine Freundin von Azadeh, mein Sohn Jan und Damon waren zusammen im Kindergarten und in der Grundschule.
Wir sind alle Freunde oder Verwandte der Familie oder fühlen uns auf die eine oder andere Art mit ihr verbunden. Wir wissen, welch große Lücke Avin hinterlässt und wir sehen die Trauer in ihrer Familie.
Wir sind jetzt hier, um Azadeh, Hassan, Damon und Aidi den Abschied zu erleichtern.
Ich denke, das ist genau das, was Avin jetzt von uns möchte:
Sie möchte, dass ihre Familie nicht alleine ist.
Denn: sie möchte, dass ihre Familie sie loslassen kann.
Ich habe ein Herz aus Blumen mitgebracht: Ich glaube sie möchte, dass es ihre Familie daran erinnert, dass sie sie mit einem frohen Herzen gehen lassen kann.
Sie möchte, dass ihre Familie nicht mehr weint.
Sie möchte trösten und ihre Familie zu einem neuen Lebensabschnitt ermutigen.
Sie möchte rufen: Geht weiter ihr lieben!
Das Leben ist so schön!
Mir geht es gut!
Ich liebe Euch und ich möchte dass ihr nicht weint.
Ich denke Avin möchte, dass wir ihre Familie nicht allein lassen und sie in einen neuen Lebensabschnitt begleiten.
Die Ballons werden ihr bestimmt gefallen, und wer weiß, ob sie uns nicht sogar beim Loslassen beobachtet. Tatsächlich kann ich mir sogar sehr gut vorstellen, dass Avin dieser kleinen Feier beiwohnt.
Sie war schon immer etwas neugierig.
Vor allem aber kann ich mir sehr gut vorstellen dass sie sichergehen möchte, dass ihre geliebte Familie nicht weint und nicht alleine ist.
Avin war so ein besonderer Mensch.
Sie wurde an einem Sonntag, den 15. März 1998 um 15.15 Uhr geboren.
Ihre Eltern gaben ihr den Namen „Avin“, das ist persisch und bedeutet „Liebe“
Sie war so besonders, nicht nur, weil sie mit vielen körperlichen Einschränkungen zurechtkommen musste,
sondern vor allem durch die Art und Weise, wie sie und ihre Familie damit umgegangen sind.
Ich glaube, das ist es, was mich bis heute tief beeindruckt und für mich einen Unterschied gemacht hat. Und es ist nicht nur Avin, der ich Respekt zolle, sondern auch Azadeh, Hassan und Damon.
Genauso besondere Menschen wie ihre Tochter.

Avin war ein aufgewecktes Mädchen.
Obwohl sie Nagellack und Haarschmuck liebte war sie keine „Prinzessin“.
Sie war bewegungsfreudig, interessiert, fröhlich.
Als Kleinkind rutschte sie auf ihrem Bobbycar durch die Gegend und untersuchte ihre Umgebung. Sie war von Werkzeug fasziniert. Sie probierte sich aus.
Wir können nur erahnen wie schwer es für sie wurde als sie im Laufe der Jahre immer weniger davon konnte.
Sie hat sich nie beklagt !
Und so wurde sie und ihre Familie in vielem tatsächlich so etwas wie ein Vorbild für mich.
Avin war so stark.
Sie zeigte uns Lebensmut. Dankbarkeit.
Freude über das was sie hatte.
Sie freute sich, dass sie sich freuen konnte. Sie freute sich, dass wir uns freuen.
Sie guckte nie auf das was sie nicht hatte, sondern sie freute sich über das was sie hatte.
Das hat mich zutiefst beeindruckt.
Davon können wir uns -glaube ich- alle eine Scheibe abschneiden:
Das hat sie gelebt:
Freue Dich an dem was Du hast und gräme Dich nicht über das was Du nicht hast!
→ Ihr Lächeln war legendär.
In ihrem Erinnerungsbuch gibt es kaum einen Eintrag, in dem ihr Lächeln nicht erwähnt wurde.
Ihr Lächeln war das erste, was meinem Sohn Jan sofort zu ihr einfiel, als ich ihn Im Lächeln drückte sie alles aus was sie nicht mehr anders formulieren konnte. Es machte mir leicht, zurückzulächeln
Es hat beruhigt, machte den Tag heller.
Sie konnte aus tiefstem Herzen loslachen.
nach Avin fragte.
Als sie das nicht mehr konnte lachte sie mit den Augen.
Sie hat immer einen Weg gefunden, ihre Dankbarkeit, Freude und Liebe zu kommunizieren.
Sie war dankbar über alles was sie erleben durfte.
Sie war dankbar für die Sonne, sie war dankbar für die Kartoffeln. Sie freute sich über Pfannkuchen im Zoo.
Sie hat das Leben geliebt.
Sie liebte es, zurechtgemacht und frisiert zu sein, mit passendem Nagellack zum Oberteil.
Sie liebte das Wasser.
Im Urlaub in Syke wollte sie fast täglich in das Bewegungsbad.
Sie liebte Spaziergänge in der Natur.

Avin hatte eine wunderbare Familie.
Sie ließ keinen Zweifel daran, wie sehr Avin geliebt wurde.
Sie wohnte zu Hause. Die Familie schuf Platz.
Ein Teil des Wohnzimmers wurde ihr abgetreten, damit sie am Familienleben teilnehmen und tagsüber den Blick in den Garten genießen konnte.
Sie liebte das Beobachten.
Sie liebte es, Hassan beim Handwerkeln zuzuschauen.
Avin war der Mittelpunkt
und ihre Bedürfnisse bestimmten den Alltag.
Ich denke, das hat sie sehr wohl wahrgenommen, sie war eine gute Beobachterin.
Mit ihrem Lächeln, ihrer Gelassenheit, Geduld und Zufriedenheit wollte sie etwas von dieser Liebe an ihre Familie
zurückgeben.
Sie wusste wie sehr sie geliebt wird, und das wiederum hat ihr die Stärke gegeben, die sie brauchte um ihr Schicksal anzunehmen und zu tragen.
Mit ihrem Lächeln hat sie jeden Tag Danke gesagt.
Zuletzt hatte Avin die Augen geschlossen.
Sie hatte die letzte Möglichkeit verloren, mit ihrer geliebten Familie in Kontakt zu treten.
Ich glaube, sie hat überlegt wie sie ihren Abschied aus der körperlichen Welt für ihre Familie so erträglich wie möglich gestalten kann.
Und ich glaube, das ist ihr gelungen.
Umstände, Daten, Uhrzeiten, viele kleine Dinge, die man als Außenstehender vllt als Zufall werten kann, vermitteln ihrer geliebten Familie, dass Avin noch etwas sagen möchte.
Ich denke sie möchte damit ihrer Familie zurufen:
Ihr dürft mich loslassen, weint nicht mehr!
Mir geht es gut!
Ich habe keine Schmerzen mehr!
Ich bin jetzt frei, und das sollt ihr jetzt auch sein!
Ich weiß wie sehr Ihr mich geliebt habt und immer lieben werdet. Aber jetzt beginnt ein neues Leben für Euch.
Ich freue mich darüber, und das sollt Ihr auch! Lächelt!
Seid dankbar !
In Liebe (Avin) (Ballons fliegen lassen)
June 17, 2021
June 17, 2021
آوینم
تا به هنگامیکه
        قایق چشمانت
        و امواج خنده هایت
               درمیان رگهایم
                جریان دارند
این جزیره
      بارانی است.
                   مامان ادی
June 17, 2021
June 17, 2021
در سکوتی سنگین
        در بهاری دلتنگ
        من نشسته به لب پنجره ی خاطره ها
در غروبی غمگین
        در شبی ظلم آگین
     شده ام چله نشین همه رویا ها
                 حسرت ها
                   امید ها
و نگاهت
     و ...
      عطر آغوش تورا می جویم
راستی،
چه غریبانه دلم می گیرد!
    و جدال من و این حجم عظیم
                از نبودن هایت
                  «مامان ادی»
June 10, 2021
June 10, 2021
Liebe Avin,
Du warst meine aller erste Freundin in Deutschland. Ich bin dankbar so ein wunderschönes und starkes Mädchen wie dich kennengelernt zu haben. Wir haben viele wundervolle gemeinsame Erinnerung, die unbeschreiblich sind( BFF Armbänder, Hannover 96, Die Wilden Kerle…) aufgebaut . Du bist zwar nicht mehr bei uns, aber all diese Zeiten werde ich für immer in meinem Herzen behalten. Ich habe von dir gelernt in alle schwierige Zeiten zu lächeln, denn trotz alle schmerzen die du durchgemacht hast, hast du dein lächeln nie verloren. Doosett Darammm♥️
Benita

June 5, 2021
June 5, 2021
Liebe Avin,
so gern erinnere ich mich an unsere gemeinsame Zeit!!!
Wir haben so viel gelacht, du hast immer so viel Freude ausgestrahlt. Du warst eine ganz besondere und vor allem starke Person..
Wir haben uns zwar in der letzten Zeit nicht mehr gesehen, aber ich habe immer wieder an dich gedacht. Danke dir, dass ich dich eine Zeitlang begleiten durfte...ich wünsche dir, dass es dir dort wo du jetzt bist, gut geht und du sein kannst wie du möchtest..
Ich denke an deine Familie und wünsche ihnen Kraft
June 4, 2021
June 4, 2021
آزاده‌ی عزیزم
عمو حسن مهربون
دامون نازنین
ادی جون بزرگوار
از صمیم قلب متاسفم. خیلی طول کشید تا بتونم خودم رو جمع و جور کنم تا براتون بنویسم. جای آوین و لبخندهاش خیلی خالی خواهد بود. برای شما آرزوی صبر و بردباری و سلامتی می‌کنم.
امیدوارم خاطرات خوش از آوین پیش همه‌ی دوست‌دارانش به یادگار بمونه.
روحش شاد و یادش سبز

می‌بوسمتون
ساقی
June 1, 2021
June 1, 2021
Liebe Avin, liebe Familie,
ich bin dankbar, dich und euch kennengelernt zu haben!
Avin und ich waren oft am Kanal spazieren, haben Prinzessinnen gemalt und natürlich ganz viel Yakari gelesen.
Ich denke mit vielen guten Erinnerungen gern an dich, Avin, und diese Zeit zurück!
Ich wünsche dir für den Ort, wo du nun bist, Leichtigkeit, Freude und Glücklichsein.
Euch als Familie wünsche ich Kraft und vor allem wunderbare Erinnerungen. Ich denke an euch!

May 26, 2021
May 26, 2021
Liebe Avin, für dich von mir:
Eine Träne des Dankes, dass es dich in meinem Leben gab!
Eine Träne der Freude über die Zeit, die wir miteinander verbringen durften!
Eine Träne des Schmerzes, weil du mir fehlst!
Eine Träne der Liebe, die dafür sorgt, dass du immer einen Platz in meinem Herzen behältst!
Ich wünsche dir, dass du dort wo du jetzt bist, glücklich bist!
May 26, 2021
Das Schönste,
was ein Mensch hinterlassen kann,
ist ein Lächeln im Gesicht derjenigen,
die an ihn denken.

Avin hat uns immer ein Lächeln ins Gesicht gezaubert.
Auch jetzt - wenn wir uns an die vielen Momente erinnern, die wir mit ihr und ihrer Familie erleben durften. Wir kennen Avin seit der Ambulante Kinder- und Jugendhospizdienst Hannover vor über 15 Jahren gegründet wurde. Wir haben sie aufwachsen sehen, viele schwierige Lebensphasen erlebt aber auch viele schöne und berührende Augenblicke. Avin liebte Geschichten, Musik und ganz besonders die Natur. Draußen zu sein, umgeben von frischer Luft und Vogelgezwitscher- das hat sie geliebt. Avin wusste genau, was sie vom Leben wollte. Avin hat Spuren hinterlassen und mit ihr dankbare Erinnerungen.
Wir denken an dich Avin.
Für das gesamte Team des Ambulanten Kinder- und Jugendhospizdienstes Hannover
Sylke & Heike
Koordinationsfachkräfte
May 25, 2021
May 25, 2021
Liebe Avin,
ich danke dir, dass du mir dein Vertrauen geschenkt hast und ich dich so lange begleiten durfte. Ich erinnere mich an viele schöne Momente mit dir, in der Behandlung, in deiner Klasse und auf den Ausflügen mit der Tabi. Ich weiß aber auch, dass die letzte Zeit schwer war.
Und so bin ich traurig, weil du mir fehlen wirst, aber auch froh, weil ich sicher bin , dass du jetzt an einem wunderschönen Ort bist, an dem es kein Leid und keine Krankheiten gibt. Wenn morgens das Fenster in meinem Behandlungsraum geöffnet ist und ich die Vögel zwitschern höre, dann denke ich an dich..
May 24, 2021
May 24, 2021
راز خلقت ھر چہ بود پیدا نبود
این کہ عمر بی پایانُ نبود، پنھان نبود

عقل و ٹروت، زور و قدرت پوچ بود
در کمین ھر تولد، رفتنی در کار بود

ای خوشا آنکہ سراب جویا نشد
از محبت جرعہ نوشید و سرانجام سیر شد

وجودش احساس و نگاھش عالم بود
یادگار جاودانش چیزی جز عشق نبود

آنچہ آموخت نگنجد بہ کلام
دل تا بہ ابد مدیون آوین بود


May 24, 2021
May 24, 2021
آزاده جونم منو در غم خودت شریک بدون. یک‌ لحظه هم از فکرم بیرون نمیاین. واقعا در حق این بچه و تو خیلی ظلم شد. دعا میکنم که بتونی این غم سنگین رو قبول کنی و فقط به روزای خوبتون فکر کن و اینکه اون آلان در جای بهتری هست. روحش به آرامش. اصلا نمی‌دونم چی بگم. به خودت وقت بده و گریه کن ولی مواضب خودت باش برا خاطر مامانت و پسرت و شوهرت. خیلی دوستت دارم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️
https://youtu.be/EjG_C0r7BcY
May 23, 2021
May 23, 2021
سلام
از خبر درگذشت عزیز دلمان آوین جان بسیار متاثر و ناراحت شدم
من مطمئن هستم که جاییگاه این فرشته نازین در بهشت برین است  از خدای مهربون برای شما عزیزان سلامتی صبر و شکیبایی آرزو مندم
حمیده مرتضی
May 23, 2021
May 23, 2021
Es ist nie der richtige Zeitpunkt, es ist nie der richtige Tag, es ist nie alles gesagt, es ist immer zu früh! Und doch sind da Erinnerungen, Gedanken, Gefühle, schöne Stunden und Momente die einzigartig sind und unvergesslich bleiben. Diese Momente gilt es festzuhalten, einzufangen und im Herzen zu bewahren. Liebe Avin es war mir eine Freude dich kennengelernt zu haben. Du wirst immer bei deiner Familie sein. ❤️ Wir lieben dich, Avin. Meine kleine Cousine wirst du immer sein!

Von: Gissou Lucas & Kosmo
May 23, 2021
May 23, 2021
خبردرگذشت فرزند چنان سنگین و جانسوز است که به دشواری به باور می‌نشیند، ولی در برابر تقدیر پروردگار چاره‌ای جز تسلیم و رضا نیست خداوند قرین رحمتش فرماید. ما را هم در غم عزیز از دست رفته‌تان شریک بدانید.
May 22, 2021
May 22, 2021
آزاده جان از شنیدن این خبر بیش از حد ناراحت و متاثر متاسفم
قلب طلایی متوقف شد
هیچ کلمه ای برای توصیف عمیق ترین غم و اندوه برای ازدست دادن آوین شما وجود ندارد
دخترت یک مبارز بود ادامه بده و به او افتخار کن
قلبم در این زمان بسیار دشوار با شماست
دوستت دارم
میترا عالمشاهی
May 22, 2021
May 22, 2021
با اینکه هیچوقت از نزدیک آوین عزیز رو ندیدم ولی هر از گاهی از مادر مهربونش آزاده جون، حالش رو میپرسیدم. میدونم که الان در آرامش ابدی به سر میبره و من برای خانواده آوین عزیز هم آرامش و صبر آرزو میکنم.
سارا، مامان آیسان
May 20, 2021
May 20, 2021
به سوز آتشت می سوزم امروز
غلط گفتم دگر هر شام و هر روز
سمندر وار در فقدان رویت✨✨
شود تکرار این سوز جگر سوز

مامان ادی
May 20, 2021
هرچه فکر کردم چه چیزی میتونم بگم که درد این فراغ رو برای  شما کم  کنه باور کنین  کلامی نیست فقط میتونم  دعا  کنم  واز خدای مهربان و بخشنده  بخوام  که بهتون  ارامش بده

.آمین

من و خانوادم تمام قد در کنار شما هستیم و خودمون رو با غم شما شریک میدونیم و بار غمهای شما رو بدوش میگیریموهمدلشما هستیم واز این طریق تسلیت میگیم به آزاده وهمسرش و خواهر خوب و مهربانم ادی.

روحش شاد  ر
May 20, 2021
May 20, 2021
Dear Avin jooni,

Your lovely smiles will be in our mind forever.
Wherever you’ll be, you’ll be in our heart.

Miss you so much
Rosha & Raha
May 19, 2021
May 19, 2021
ازاده جان به عنوان کسی که که داغ عزیز رو رو دیده خیلی متاسفام و میدونم تو هیچ کم نزاشتی تسلیت و هم درددی عمیق منو پذیرا باش به خودت همسرت و ادی عزی
May 19, 2021
May 19, 2021
Avin, ich denke an Dich und unsere gemeinsamen Spaziergänge. Wir haben die Enten und Schwäne im Kanal bestaunt, dem Zwitschern der Vögel gelauscht, an den Blüten am Wegesrand gerochen. Du warst immer so fein angezogen und hattest dazu passenden Nagellack!
Ich glaube, diese gemeinsame Zeit hat uns beiden gut getan. Ich werde weiter an dich denken. ❤️ Erika
RIP
Page 1 of 3

Leave a Tribute

Light a Candle
Lay a Flower
Leave a Note
 
Recent Tributes
March 17
March 17
عزیزکم، دخترکم
مرسی که همیشه‌ بامنی در همه جا
درخواب و بیداری
درجای جای شهر
در متن یاد و خاطراتم
مرسی که اگر چه رفتی ولی
مرا تنها نذاشتی
خوشم که تنهایی‌هام با تو پُر میشه
ولی خیلی دلتنگتم، خیلی.
خیلی دوستت دارم عزیزم، خیلی
March 16
March 16
Avin jaan
You are a messenger of spring and hope!
This day is very dear to all of us.
A day that you are born and it brings a series of good memories.
Stay connected! Your Birthday is just another good reason to remind us to smile to move forward and to live our best version that we can!
With Love
Dina
March 15
March 15
اوین عزیز، تو با تولدت فرشتگان بسیاری را بہ دنیا ھدیہ کردی۰ یادت ھمیشہ عزیزو گرامی۰
Recent stories

میدانیم فرشته ها زمینی نیستند

May 24, 2021
ادی جانم و حسن جان  و آزاده عزیز و دامون جان  




 جنس غم دلم با غم دل شما یکی شده  ، دریغ از یک کلمه ! که بتواند تسلی دهنده غم شما باشد ! 

سال‌ها با روح و احساس آوین عزیز مان  زندگی کردند و از جسم ضعیفش بی دریغ  و عاشق مراقبت کردند  قدرت و صبر  مثال نزدنی  را نیاز دارد، که شما داشتید و دارید ! 

خسته نباشید بهترینانم ! 

از خداوند در فراغ آوین همان قدرت و همان صبر و تسلی را بیشتر و بیشتر براتون میطلبم، 

ما دوباره آوین را میبینیم ! 




محبوبه  

فرشته زیبا

May 17, 2021
ازاده عزیزم تو بهتزین وصبورترین مادر مهربونی هستی که تابحال دیدم،،روح اوین عزیزم در ارامش..برای تو وهمسر گرامی وپسر گلت ارزوی صبرو سلامتی دارم...روحش شادویاد گرامی

آوین عزیزهمیشه دریادمان هستی

May 17, 2021
آوین عزیز از صمیم قلبم بسیار ناراحت هستم  که دیگر در کنار ما نیستی. 
ولی وقتی که اون لبخندها تو را به یاد میارم و اون نگاه معصوم تو. دلم شاد می‌شود که تو هم در اون شرایط سختت کنار ما شاد بودی مرسی آوین جان بابت تمام مهربانی هات مرسی آوین جان که از لبنخد هات یک تصویر خوبی برای ما در ذهن مابه جا گذاشتی.
ایمان دارم که تو امروز در خداوند خوابیده ای
از خداوند برای تمام کسانی که مهربانی تو با آنها تقسیم کردی طلب صبر و شکیبایی میکنم
آمین
عنایت و هدیه 

Invite others to Avin Ataee's website:

Invite by email

Post to your timeline