هرگز نميرد آنكه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جريده عالم نام او
در سوگ دكتر گشتاسب آبتين ،انسان بزرگ ،شريف، نجيب ،مهربان و فهيم ،پزشكى متعهد ،بااخلاق،
حاذق و همسر و پدرى دلسوز ،فداكار و مهربان نشسته ايم و باور نداريم فقدان دوست مهربان و همسايه چهل ساله أمان رأ .
چه زود گذشت اين سال هاى پر استرس ،پر آشوب ،سال هاى هجرت و جدايى و دورى خانواده ها ،خويشان و دوستان.
دكتر آبتين تنها دوست همسايه همراه و فهيم ما انسانى والا و ايرانى اصيل و راستين كه همواره يادش در خاطر دوستانش زنده خواهد ماند . ما نيز در سوگ دكتر آبتين با همسر مهربانش بانو دلنواز و فرزندان شايسته اشان دكتر فريدون،دكتر هومن، مهندس فربد و دكتر كتايون ابتين خود رأ شريك مى دانيم وشكيبايىو تندرستى براى خانواده عزيز آبتين داريم.
آخرين بار كه دكتر رأ ديديمانش آبان ١٣٩٨ بود زمانى كه دكتر و دلنواز عازم آمريكا بودند و ما هم عازم اروپا ، سمر براى چند روزى آمده بود ايران ، باسمر براى انجام كارى از خانه خارج شديم و دكتر رأ ديديم ، دكتر شادمانه به سوى ما آمد و گفت هر وقت سمر و سمن مى آيند احساس مى كنم بچه هاى خودم آمده اند و به همان اندازه خوشحال مى شوم ، و جالب است كه آمدن كتى و فربد هم همين حس و حال رأ به ما مى دهد .
چهل سال همسايگى با دكتر آبتين و دلنواز و بچه ها ٤٠ سال خاطره است از روزهاى أولى كه فربد كودك بود ، از نگرانى دكتر براى فريدون و هومن زمانى كه جنگ بود،از زمانى كه هنوز فرحزاد فرحزادى بود و دكتر باحسين صبح هاى زود مى رفتند قدم مى زدند ،تا شادى وصف نشدنى دكتر وقتى كتى متولد شد ،تا هياهوى بچه ها در استخر ، سفر شمال و... بعد كم كم همه رفتند ،دلنواز و بچه ها ،سمر و سمن ،و دكتر و ما هم گاه در سفر و گاه تنها ،سخت است دل كندن از ريشه ها ،دكتر هم ريشه بود كه همواره هست و مى ماند .
شهلا ،حسين ،سمر و سمن
